این دو روز انقدر فکر کردم که هر آن ممکنه سرم منفجر بشه. فکر کردم و تصمیم گرفتم. زیر تصمیمم زدم. بغض کردم. باز فکر کردم. از زندگی خسته شدم. باز فکر کردم. با آدم ها حرف زدم. درس خوندم. دوباره فکر کردم. حالا فکرا رسوب کردن و رسیدن به گلوم و راه نفسمو بستن و من لعنتی هنوز دارم فکر میکنم.


29 اردیبهشت 1397