من موقع فیلم دیدن خیلی حساسم. دلم میخواد غرق بشم توی دیالوگها. توی موسیقی. واسه همین همراه دیگران فیلم دیدن برام خیلی سخته. قرار باشه کنار کسی فیلم ببینم قبلش حسابی اتمام حجت میکنم که جیکش درنیاد. ولی خوب توی سینما دیگه امکان اتمام حجت کردن با صد نفر آدم نیست! و به معنای واقعی دیوونه میشم! اینکه چرا دوباره میرم رو نمیدونم. احتمالا چون اساسا آدم امیدواریم و خب عاشق فیلم دیدن روی پرده بزرگ سینما با سیستم دالبی ام. وگرنه که برام فرقی نمیکنه فیلم رو تا از تنور دربیاد ببینم یا نه.
دیروز و پریروز سینما بودم و به معنای واقعی دلم میخواست بتونم خرخره آدمها رو بجوم. حتی الان که اینارو مینویسم توی ذهنم مثل یه زامبی دارم بهشون حمله میکنم. چند وقت پیش یه عکس دیدم از سرویس بهداشتی های یه سینما که نمیدونم مال چه کشوری بود ولی توش مانیتوری داشت که اگه کسی وسط فیلم مجبور شد بره دستشویی اون بخش از فیلم رو از دست نده! اون وقت اینجا، درست وسط سالن، به خاطر همهمه ای که ترکیبی از کنده شدن پلاستیک لواشک، باز کردن بسته چیپس، زنگ موبایل، خنده های بلند بلند به وقتِ طنزای تلخ، عر زدن نوزاد و تیکه های بی معنی یه سری خود کول پنداره، لذت دیدن فیلم باید به آدم زهر بشه. 

8 فروردین 1397