میگفت اشتباهمون اینه که تصور میکنیم اساس زندگی سفیده. واسه همین وقتی میرسیم به نقاط سیاهش فکر میکنیم یه چیزی خلاف همیشه اتفاق افتاده و زندگی از روال خودش خارج شده اونم توی یه مسیر دردناک. میگف بیسِ زندگی سیاهه و باید اینو قبول کنیم. اینطوری رسیدن به هر سفیدی حکم یه غنیمت رو داره. راست میگه. همیشه دلم می‌خواست برسم به جایی که تا چشم کار میکنه سفیدیه. فکر میکردم میشه. ولی غیرممکنه. باید قبول کرد سیاهی‌هارو. با آغوش باز. چون چاره‌ای جز این نیست. بعد دلخوش شد به سفیدی‌های گهگاهی.
به قول شمس لنگرودی: تمامی روزها یک روزند. تکه تکه، میان شبی بی پایان ...