خیلی وقتا یه فاکتورهایی وجود دارن که در عین بی ربط یا کم ربط بودن، میتونن رو نحوه نگاه ما به مسائل تاثیر جدی بذارن. چیزی که برای من جالبه اینه که خیلی وقتا متوجه شون نیستیم. یعنی فکر میکنیم نظری که داریم چیزیه که واقعا با منطقمون بهش رسیدیم، ولی با یه کم دقت میشه متوجه تاثیر اون فاکتورها که ربط منطقی به قضیه ندارن شد. من واسه اینکه تا یه حدی حواسم رو جمعِ این عوامل کنم و تاثیرشون رو کنترل کنم برای خودم یه سری سوالات دارم تحت عنوان "اگه اونجوری نبود بازم اینجوری بود؟".
مثلا اگه فلان حرفو الکسندریا کورتز نزده بود و جلیلی گفته بود بازم واکنشت این بود؟ اگه این تیپ رو دختر خاله ت نزده بود و اما واتسون تنش کرده بود بازم به چشمت خز و خیل میومد؟ اگه این آدمی که کشته شده از همفکرای تو بود بازم فکر میکردی خوب کردن زدن کشتنش؟ اگه فلان محدودیت برای خودت بود بازم میگفتی چیز بزرگی نیست و دارن شلوغش میکنن؟ اگه فلان آدم همجنس خودت نبود بازم تو فلان بحث طرفش رو میگرفتی؟ و کلی دیگه از این اگه ها.
+ حالا کسی نیاد بگه آخه دخترخاله من رنگ پوستش تیره ست، اگه فلان لباس اِما رو بپوشه بهمان میشه. همتاسازی کنید دیگه.
مثلا اگه فلان حرفو الکسندریا کورتز نزده بود و جلیلی گفته بود بازم واکنشت این بود؟ اگه این تیپ رو دختر خاله ت نزده بود و اما واتسون تنش کرده بود بازم به چشمت خز و خیل میومد؟ اگه این آدمی که کشته شده از همفکرای تو بود بازم فکر میکردی خوب کردن زدن کشتنش؟ اگه فلان محدودیت برای خودت بود بازم میگفتی چیز بزرگی نیست و دارن شلوغش میکنن؟ اگه فلان آدم همجنس خودت نبود بازم تو فلان بحث طرفش رو میگرفتی؟ و کلی دیگه از این اگه ها.
+ حالا کسی نیاد بگه آخه دخترخاله من رنگ پوستش تیره ست، اگه فلان لباس اِما رو بپوشه بهمان میشه. همتاسازی کنید دیگه.