بارها موقع تماشای فیلم‌ها و سریال‌ها، وقتی کارکترهای در‌خطر‌افتاده و دست‌ از‌ همه جا کوتاه، با استفاده از چشم و انگشت و نور و صداهای نامفهوم و کلی چیز دیگه برای دیگران پیام میفرستادن و گره‌ی داستان رو باز میکردن، کنجکاو شده بودم که ببینم Morse Code دقیقا چطوری کار میکنه. این کنجکاوی ادامه داشت، تا این روزها که فیلم و کتاب و آهنگ و آشپزی و وبگردی و ... دیگه جوابگوی این‌ میزان از توی خونه موندن نبودن و باعث شدن بالاخره برم سراغ یاد گرفتنِ مورس. برخلاف تصور اولیه‌م، اساسِ کد مورس اصلا چیز پیچیده‌ای نبود و مثل هر زبان دیگه‌ای یه الفبا داشت که با یاد گرفتنش بیشتر مسیر طی میشه. الفبای مورس شامل مجموعه‌ای از خط‌ها و نقطه‌هاست. فقط کافیه نشونه‌ی معادل هرکدوم از حروف الفبارو که توی تصویر پایین دیده میشه به ذهن بسپریم.


                                 Morse alphabet

حالا با جایگزین کردن نشانه‌ها به جای حروف میتونیم هرچیزی رو به زبان مورس بنویسیم. البته برای اینکه بین نشونه های مورس تداخلی ایجاد نشه بین هر دو حرف از فاصله استفاده می‌کنیم. مثلا به جای Life مینویسیم:   . .-.. .. ..-.
تا اینجا درباره‌ی فرم نوشتاری مورس حرف زدم. سوال اینجاست که اگر ما قادر به نوشتن پیامی باشیم، چرا باید لقمه رو دور سرمون بپیچیم و اون رو به زبان دیگه ای بنویسیم؟  البته با کنارگذاشتنِ فرض رمزی بودنِ پیاممون. اینجاست که فرض میکنیم نیاز داریم پیامی رو برای کسی بفرستیم اما قادر به نوشتن نیستیم.

یک راه، استفاده از فرم شنیداریه که شامل دو صدای dit (هم‌ارز نقطه) و  dah (هم‌ارز خط) میشه. وقتی شما یه صدای خیلی کوتاه میشنوید اون صدا نشون دهنده‌ی یه نقطه‌س. و صدایی که طولانی تره نشون ‌دهنده‌ی خط. بر همین اساس اگر چهارتا صدای dit رو پشت سر هم بشنوید یعنی H. و اگر مثلا یه صدای کوتاه یا همون dit و بعد بلافاصله یه صدای بلند یا dah رو بشنوید این  براساس تصویر بالا یعنی A. ضمنا همونطور که توی فرم نوشتاری برای جلوگیری از تداخل حروف از فاصله استفاده کردیم اینجا هم بین حروف از فاصله‌‌ی زمانی استفاده میکنیم.

فرم بعدی فرم دیداریه که میتونه شامل استفاده از نور، انگشت‌ها و ... باشه. قواعد همون قواعد قبلی‌ان. بنابراین اگر شما میخواید برای مثال از یه چراغ‌قوه برای فرستادن کد مورس استفاده کنید، باید اون رو خاموش و روشن کتید در حالیکه برای هر خط نسبت به هر نقطه چراغ مدت طولانی تری روشن می‌مونه که طبق گفته‌ی ویکی‌پدیا زمان روشن موندن هر خط سه برابر زمان روشن موندن هر نقطه‌س.  پس اگر چراغی یک نور نسبتا طولانی و بلافاصله دو چمشک کوتاه رو بهمون نشون داد این یعنی حرف D. ضمنا فاصله‌ی بین حروف که توی این فرم به فاصله‌ی بین چشمک‌ها  تبدیل میشن هم همچنان پابرجان.

در کنار همه‌ی این توضیحات، گرچه خیلی هیجان انگیز میشد اگر شبیه دنیای فیلم‌ها، یه روز توی صفحات یه کتاب قدیمی، یه توالی از خطوط و نقطه‌ها ببینیم، یا یه شب پشت پنجره، نورهای چشمک زن توجهمونو به شیشه‌ی گرد اتاق زیرِ شیروونیِ خونه‌ی همسایه جلب کنن، ولی واقعیت اینه که کد مورس دیگه اونقدرها توی دنیای امروز کاربردی نیست. البته من، با اینکه اول کار، از سر رفع کنجکاوی و برای سرگرمی رفتم سراغ مورس، ولی بین کار فهمیدم تلاش برای فهمِ کدهای شنیداری یا نوری، برای من که به شدت توی تمرکز کردن دچار مشکلم یه جور تمرین حساب میشه. برای یادگیری مورس، اپلیکیشن‌های مختلفی وجود دارن. مثلا Flashlight یه چراغ‌قوه‌س که یکی از امکاناتش تبدیل کردن نوشته‌های انگلیسی به نورهای چشمک زنِ مورسه. من برای تمرین کردن از یه شخص دیگه میخوام یه حرف یا کلمه رو بنویسه و به مورس تبدیلش کنه. بعد با نگاه کردن به نور چشمک زن و بازه‌های زمانی سعی میکنم اون نور رو رمزگشایی کنم. مشابه همین کار رو میشه در مورد فرم شنیداری توی اپلیکیشن Morse Mentor انجام داد که کلمه‌های پرکاربرد انگلیسی رو به توالی های dit و dah تبدیل میکنه.


پ.ن : اینجا سه تا ایده برای استفاده از زبان مورس هست. ببینید :)