یک. روزِ اولی که تصمیم گرفتم دوباره ورزش کردن را شروع کنم، یک بار دیگر یادم افتاد که به طرزِ مخربی ذهن کمال‌گرایی دارم. لپ‌تاپ را برداشته بودم و داشتم درباره‌ی شیوه‌های اصولیِ گرم کردن و سرد کردن، انجامِ هرکدام از حرکت‌ها، ترتیبِ مناسب آن‌ها، تغذیه‌، روشِ درست نفس کشیدن، حرکات اصلاحی، اشتباهات رایج و ... تحقیق می‌کردم تا قبل از شروعِ کار همه چیز در بی‌نقص‌ترین حالت ممکن قرار بگیرد و این کار برای یک ذهنِ وسواسی یا به اندازه‌ی ابد طول ‌می‌کشید و یا آنقدری که شوقِ ورزش کردن از بیخ و بن از سر آدم بیفتد. نهایتا، چون کمال‌گرایی، چیزی نبود که بشود یک شبه ترکش کرد، شکل آن را موقتا کمی تغییر دادم تا مانع شروع کار نشود. که شد یک چیزی مثلا شبیه به کمال‌گراییِ در مسیر، که یعنی هر روز بخشی از اشتباهات تصحیح و یا مطلب مهمی آموخته می‌شود.

دو. بعد از چندین بار انجام بعضی حرکات به تقلید از تصاویر، توجهم به توضیحات زیر عکس‌های متحرک جلب شده بود که در نگاه اول به نظر نمی‌رسید که از خودِ تصاویر حرفِ بیشتری برای گفتن داشته باشند. بعد اما، با رعایتِ دقیق دستورالعمل‌ها، که گاها این دقت، تنها یک تفاوت چند سانتی‌متری را شامل می‌شد، فشار و یا کشش روی عضلات به طور قابل توجهی تغییر می‌کرد که می‌توانست نتیجه را هم، در درازمدت به میزان زیادی تغییر دهد. 

سه. پیشرفت و تغییرات، معمولا، آنقدر به آهستگی اتفاق می‌افتند که یا به چشم نمی‌آیند و یا برای چشم‌های معطوفِ به قله، حسابی ناچیزند. نتیجه اینکه قبل از رسیدن به ایده‌آل‌ترین حالت، احساسِ عدم پیشرفت، فرد را متوقف می‌کند. برای همین هم، قابل مشاهده و پررنگ کردنِ تغییرات جزئی، برای من بخش مهمی از پروسه‌ی هرکاری‌ست که امید و انرژی لازم برای در مسیر ماندن را تأمین می‌کند.

چهار. سه روز اول، زمان انجام یکی از حرکات کش می‌آمد و آدم را مجبور می‌کرد مدام ساعت را نگاه کند. کش آمدن زمان، ربطی به سختی فعالیت نداشت بلکه نتیجه‌ی حوصله سربر بودن آن بود که آدم را وسوسه می‌کرد میانه‌ی راه قید ادامه‌ش را بزند. روز چهارم، اضافه کردنِ یک گزینه‌ی بی‌نهایت ساده‌، نه تنها خشکیِ فعالیت مذکور را از بین برد بلکه میل به ادامه دادنِ آن برای مدت طولانی‌تری را نیز ایجاد کرد. نکته اما اینجاست که همیشه، به امکان استفاده از یک روش خلاقانه توجه نمی‌کنیم و خیلی وقت‌ها خودمان را محکوم به باقی ماندن در مسیری می‌دانیم که تا قبل از این طی می‌کرده‌ایم و یا طی می‌کرده‌اند.


پ.ن: از امروز همراه چالش مینیمالیسم دیجیتال هری می‌شم. بخونید و اگر خواستید همراهش بشید (: