میدونی، از این روندِ دونهدونه باز کردن گرهها خوشم میاد. اینکه با یک کلاف به هم پیچیده مواجه میشی و به جای پنیک زدن میری سراغ یکی از گرهها. و بعد یکی دیگه. فرانسوی برام این کلاف سردرگمه. مخلوطی از صداهای نامفهوم و قوانین ناآشنا که قراره صبوریم رو محک بزنن و من ازش خوشم میاد؛ چون شبیه تمرینی برای بزرگسال بودنه.