دوست دارم بنویسم. دوست دارم زیاد بنویسم. با اینحال روزی ده بار صفحهی ارسال مطلب جدید رو باز میکنم و میبندم. چند روز پیش که گ. پرسیده بود حالم چهطوره براش نوشتم: "اغلب بیثبات". دلیل ننوشتنم همینه. با یک حال شروع میکنم به نوشتن و هنوز متن به آخر نرسیده احساسم عوض میشه و کلمههام بیاعتبار. و میدونی؟ کلافهکنندهست. چند وقت پیش موقع برگشتن از کلاس به خودم اومدم و دیدم حالم خوبه. به محض فهمیدنش ناراحت شدم. و خیلی عجیب بود. اما ترجیح میدادم ثبات حاصل از روزها دست و پا زدن توی افسردگی رو از دست ندم. آره. همینقدرها کلافهکنندهست.