چند شب پیش سارا داشت بهم توی نوشتن تکالیف فرانسوی کمک میکرد. در واقع باید با استفاده از یک گرامری، یک سری جمله میساختم و سارا داشت بهم ایده میداد. بعد یک جایی اون وسطها گفت: به نظرم هدفت این باید باشه که بعد از خوندن جملاتت، همکلاسیهات یا بخندند، یا بترسند.
اینم یکی دیگه از وقتهایی که فهمیدم دوستیم با سارا اتفاق درستی بوده.