۴ مطلب در شهریور ۱۳۹۹ ثبت شده است

144. سبزِ مایل به زرد

فکر می‌کنم حالا مدتی‌ست به آن قسمتی از زندگی که آدمی با گوشت و پوست و استخوانش، خطر حاشیه‌های زردِ زندگی را درک می‌کند رسیده‌ام. حاشیه‌هایی که زهر مهلکی نیستند که به یک‌باره جانت را بگیرند؛ سمّ کم‌جانی‌اند که بی‌آنکه توجهت را جلب کنند، توان‌ات را می‌گیرند.
حالا اما به حاشیه‌های سبز زندگی فکر می‌کنم. آن‌هایی که گرچه سبزند، اما کماکان حاشیه‌اند. می‌شد نباشند، اگر ابرقهرمان‌های دنیای فانتزیِ بدون محدودیتی بودیم که عمر نوح می‌کردیم. اما هستند، چون چیزی بیشتر از ساکنان موقتیِ محدود و معمولی زمین نیستیم. ساکنان محدود و معمولی ملزمِ به انتخاب.
یک جایی در مینی‌سریال Sherlock، جان، از اینکه شرلوک اطلاعی از چرخیدن زمین به دور خورشید ندارد ابراز تعجب می‌کند. شرلوک اما برایش کوچکترین اهمیتی ندارد که زمین به دور خورشید بچرخد یا ماه و یا هرچیز دیگری. درعوض اما، تمام کوچه‌ها و خیابان‌های لندن را مثل کف دست می‌شناسد. و این به آن معنی نیست که دانش مربوط به منظومه‌ی شمسی از اساس بیهوده و یا نازیباست، بلکه به آن معنی‌ست که حاشیه‌های سبزرنگِ زندگی، مفاهیمی کاملا شخصی‌اند که تنها خود فرد باید آن‌ها را تشخیص دهد. و این همان نقطه‌ای است که کار بسیار سخت می‌شود. پذیرش آنکه، هرآنچه زیباست، لزوما مهم نیست. و ترکِ آگاهانه و خودخواسته‌ی زیبایی‌هایی که مسیر زندگی تو، از آن‌ها نمی‌گذرد.
 

  • نظرات [ ۷ ]
    • کلمنتاین
    • پنجشنبه ۲۷ شهریور ۹۹

    143. مرگ ناگهانی یک رویا!

    چند ماه پیش به این نکته توجه کردم که بر اساس یه قانون نانوشته، هربار که قراره برم خونه‌ی دوستام، براشون شیرینی یا شکلات می‌خرم. بعد فکر کردم که چرا وقتی این همه خوراکی متنوع و هیجان‌انگیز توی دنیا وجود داره، مدام باید به یه گزینه‌ی تکراری رو بیارم؟ بعد هم نشستم و به انواع خوراکی‌های جایگزینی فکر کردم که خیلی از آدم‌ها در حالت عادی ریسک امتحان کردنشون رو نمی‌پذیرن و من می‌تونم به جای اون‌ها ریسک کنم. بعد از تصور خودم، در حالیکه دارم با مثلا یک بسته از اون پنیرهای شگفت‌انگیزی که همیشه از توی یخچال‌ فروشگاه محبوبم بهم چشمک می‌زنن، وارد خونه‌ی دوستم می‌شم، به وجد اومدم! بعد هم کرونا وارد ایران شد و قضیه‌ی مهمونی رفتن از بیخ‌وبن کنسل!
     

  • نظرات [ ۶ ]
    • کلمنتاین
    • چهارشنبه ۱۹ شهریور ۹۹

    142. آزادی تحمل‌ناپذیر دست‌ها!

    از اونجایی که ظاهرا رابطه‌ی بین زبان و تفکر یه رابطه‌ی دوطرفه‌س و ما نه تنها کلماتی رو انتخاب می‌کنیم که حامی تفکرمون هستن، بلکه کلماتی هم که به هر دلیلی به کار می‌بریم می‌تونن روی افکارمون اثر بذارن، تصمیم گرفته بودم روی واژه‌هایی که هر روز توی مکالماتم استفاده می‌کنم حساسیت بیشتری به خرج بدم و یکی از چیزهایی که تصمیم به حذفش گرفته بودم معذرت خواهی‌های کاملا بی‌دلیلی بود که بدون اینکه خطایی کرده باشم با بیانشون خودم رو در  جایگاه مقصر قرار می‌دادم و حتی به طرف مقابل می‌قبولوندم که حق داره بابت خطای نکرده از من طلبکار باشه.
    حالا نکته‌ی عجیبی که توی این مسیر بهش رسیدم، اینه که این عذرخواهی‌های بی‌اساس به قدری لقلقه‌ی زبانم شدن که با حذفشون از مکالماتم، خیلی وقت‌ها احساس می‌کنم جمله‌هام نصفه و نیمه توی هوا رها شدن و شبیه به آدمی که بعدِ سال‌ها به دوش کشیدنِ یه کیف روی شونه‌هاش، تصمیم می‌گیره با دستای خالی بره یه قدمی بزنه، همش حس می‌کنم جای یک چیزی خالیه و این رهایی زیادی غیرعادیه!
     

  • نظرات [ ۹ ]
    • کلمنتاین
    • دوشنبه ۳ شهریور ۹۹

    141. !For heaven's sake

    ببینید؛ اگر به هر دلیلی توی زندگی شخصی‌تون آدمِ سهل‌انگاری هستید که مدام کارهاتون رو موکول می‌کنید به بعد تماشای قسمت n اُم فلان سریال، به قرار گرفتنِ نمودار احوالاتِ جسمی و روانی‌تون در بالاترین حالت و یا حتی به رُندترین ساعت و روز و ماه و سال و قرن ممکن، به خودتون ارتباط داره. اما زمانی که به هر نحوی اون کارهایی که دارید با تمام قوا به فردا می‌افکنیدشون، به شخص دیگه‌ای هم مربوط می‌شن، این دیگه اسمش سهل‌انگار بودن نیست؛ سهل‌انگارِ بی‌مسئولیتِ بیشعور بودنه. اگر تعجب نمی‌کنید، یا آدم‌ها رو چون برخلافِ شما سعی دارن استفاده‌ی کاملی از زمان‌شون داشته باشند دستمایه‌ی شوخی‌های احمقانه قرار نمی‌دین، بهتره بدونید کسانی هستند که برای تک‌تک فعالیت‌های روزانه‌شون برنامه دارن و اهمیتِ ویژه‌ای قائلن برای همون تیکِ به ظاهر کوچیک، که قراره بشینه رو‌به‌روی هرکدوم از این کارها. پس اگر به هر نحوی، به ثمر نشستن هر کدوم از این فعالیت‌ها که خیلی وقت‌ها زنجیره‌وار به هزار اتفاق دیگه هم منجر می‌شه، در گروِ مسئولیت‌پذیری شماست، مسئولیت‌پذیر باشید!
    هرچند که اگر این رفتار غیرمسئولانه کوچیکترین خللی هم در زندگی و برنامه‌ی شخص دیگری ایجاد نمی‌کرد، از زشتی اون چیزی کم نمی‌شد.
     

  • نظرات [ ۱ ]
    • کلمنتاین
    • يكشنبه ۲ شهریور ۹۹
    آرشیو مطالب