۵ مطلب در خرداد ۱۴۰۰ ثبت شده است

169. هی! شما که کت سرمه‌ای تنته! سلام.

متاسفانه هوای امروز جوری دل‌چسبه که دوست دارم برم توی خیابون و با خوش‌رویی به عابرین سلام کنم. این بزرگ‌ترین مشکلیه که با هوای خوب و دل‌انگیز دارم؛ افزایش صد درصدیِ میلم به برقراری تعاملات انسانی، در کنار افزایش صفر درصدی مهارت‌هام برای برقراری همچین ارتباطی.
 

  • نظرات [ ۱ ]
    • کلمنتاین
    • سه شنبه ۱۸ خرداد ۰۰

    168. ?Is the sun a failure because it's going to end in a billion years

    یک جایی هست توی رمان Less که آرتور و دوستش دارن از رابطه‌ی خوبِ طولانی مدتی که به تازگی تموم شده حرف می‌زنن و من بارها و بارها بهش برگشتم تا یادم بیاد پایان، ولو پایان یک اتفاق خوب، لزوما قرار نیست تراژیک باشه.
     

    "But you broke up with him. Something's wrong. Something failed."
    "No! No Arthur, no, it's the opposite! I'm saying it's a success. Twenty years of joy and support and friendship, that's a success. If a band stays together twenty years , it's a miracle. If a comedy duo stays together twenty years, they're a triumph. Is this night a failure because it will end in an hour? Is the sun a failure because it's going to end in a billion years? No, it's the fucking sun. Why does a marriage not count?"

     

  • نظرات [ ۳ ]
    • کلمنتاین
    • يكشنبه ۱۶ خرداد ۰۰

    167. Shimmering skyline

    از مثبت‌ترین نکاتی که در مورد خودم می‌شناسم، یکی‌ش اینه که من واقعا از زندگی خوشم میاد. می‌دونی، موضوع این نیست که داره بهم خوش می‌گذره؛ خدا می‌دونه تعداد دفعه‌هایی که زل می‌زنم به سقف و منتظر می‌مونم تموم بشم چقدر زیادن. ولی تمام این وقت‌ها، یا حداقل توی بخش زیادی ازشون، از تماشای همه‌ی این پیچیدگی‌ها، زیر و رو شدن‌ها، درد کشیدن‌ها و زنده موندن‌ها شگفت‌زده می‌شم. فکر می‌کنم زندگی ارزشش رو داره؟ نمی‌دونم و فعلا اهمیتی هم نمی‌دم. چون موضوع اصلا این نیست که من هنوز زنده‌م «چون» از زندگی خوشم میاد. من صرفا زنده‌م «و» از زندگی خوشم میاد.
     

  • نظرات [ ۴ ]
    • کلمنتاین
    • پنجشنبه ۱۳ خرداد ۰۰

    166. Hope is overrated

    گاهی وقت‌ها سمت تاریک داستان آدم‌ها ناامیدی نیست؛ بلکه امید ناچیزیه که با همه‌ی کم‌جون بودنش می‌تونه قانعت کنه رها نکنی، بمونی و ته‌مونده‌ی انرژی توی وجودت رو بذاری روی خونه‌ای که از پای‌بست ویروونه و درنهایت زیر آوارش جون بدی. ناامیدی گاهی موهبت عجیبیه. یه حسی شبیه به بال درآوردن، پرواز کردن، و دور شدن. قبل از اینکه اون خونه آوار بشه.
     

  • نظرات [ ۳ ]
    • کلمنتاین
    • يكشنبه ۲ خرداد ۰۰

    165. !Jesus

    ولی یکی دیگه از عجیب‌ترین چیزهایی که این اواخر شنیدم هم توصیه‌ی فردی به خواهرش بود که ارتباطش رو با دوستِ دختر همجنس‌گراش قطع کنه، چون ممکنه اون فرد عاشق خواهرش بشه! دوست عزیزم، اولا، همون‌طور که یک فرد دگرجنس‌گرا  عاشق همه‌ی افرادی که باهاشون در ارتباطه نمی‌شه، این موضوع به سادگی در مورد یک فرد همجنس‌گرا هم صادقه. و دوما، به فرض که اون آدم عاشق شما هم شد، همون‌طور که یک فرد دگرجنس‌گرا می‌تونه جواب نه‌ی شما رو در مقابل پیشنهاد ورود به یک رابطه بپذیره، یک فرد همجنس‌گرا هم می‌تونه و واقعا لزومی نداره انقدر با وحشت با این داستان برخورد کنید!
     

    • کلمنتاین
    • شنبه ۱ خرداد ۰۰
    آرشیو مطالب